.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
محسن رضایی : اختلافم با هاشمي از اداره جنگ شروع شد

محسن رضايي از زماني كه لباس سبزرنگ سپاه را به كناري گذاشته و با كت و شلوار ظاهر شده، در بيشتر انتخابات‌هاي مختلف حضور داشته است؛ هم در انتخابات مجلس ششم و هم در انتخابات نهم و دهم رياست‌جمهوري. كسي كه روزگاري پايه‌گذار حزب منصورون بود و بعد از خروج از سپاه با حسن نظر هاشمي كنار او در جلسات مجمع حاضر مي‌شود، در اين گفت‌وگو از اختلافاتش با هاشمي‌رفسنجاني پرده برمي‌دارد و مي‌گويد اختلافش با رييس مجمع تشخيص از اداره جنگ شروع شد. وقتي به او مي‌گويم چرا طي ساليان اخير اصرار زيادي دارد نشان دهد خط و ربطش با هاشمي فرق دارد، مي‌گويد: «من هيچ اصراري ندارم. همه اختلاف نظرهاي ما را مي‌دانند البته اهل هياهو نيستم. اختلاف نظر من با آقاي هاشمي از زمان اداره جنگ شروع شد و در دوره اول رياست‌جمهوري ايران اوج گرفت ولي هيچگاه اين اختلاف نظرها را علني نمي‌كردم مگر در موارد بسيار نادر. اما در نامه‌هايي به ايشان يا صحبت‌هاي حضوري نظرات خود را به ايشان مي‌گفتم و الان هم مي‌گويم. بيان علني اختلافات تاثيرگذاري‌هاي دوستانه را كاهش مي‌دهد. اگر اعتقادات خود را نسبت به هاشمي بروز مي‌دادم جامعه متلاطم و دچار تنش مي‌شد.» او همچنين انتقادات تند و تيزي به دولت زمان جنگ مطرح كرده و دولت موسوي را متهم به كم‌كاري در حوزه اقتصاد مي‌‌كند. در اين گفت‌وگوي يك ساعت و نيمه، از رضايي درباره حضورش در ليست دوم خرداد در زمان انتخابات مجلس ششم و رايزني‌هاي وي با سعيد حجاريان سوال شد كه اين قسمت از مصاحبه در بازبيني‌اي كه توسط رضايي صورت گرفت حذف شد. بخش اول اين گفت‌وگو در پي مي‌آيد:

اعتماد: سال گذشته در يك سخنراني از بن بست‌هايي كه در اوايل جنگ براي ايران پديد آمده بود مطالبي را مطرح كرديد. فكر كنم گفتيد تا سال62 ايران با بن‌بست روبرو بود و بعد از عمليات ثامن‌الائمه اين بن‌بست رفع شد...

دکتر رضایی: بله، نخستين بن‌بستي كه در جنگ پيدا شد سال اول جنگ بود. ارتش عراق از پنج استان وارد ايران شد در سال اول جنگ تئوريسين‌ها و كارشناسان نظامي ايران آن چيزي كه در چنته داشتند را رو كردند و از نظر رزمي و نظامي هر چه كه داشتند را آوردند. ولي هر چند جلوي پيشروي ارتش عراق گرفته شد ولي شهرهايي مثل آبادان محاصره شد و شهر سوسنگرد، مهران، دهلران، نفت شهر و قصرشيرين اشغال شد. مقاومت و تلاش نيروهاي مسلح ايران نتوانست منجر به آزادسازي سرزمين‌هاي ايران در سال اول جنگ بشود. جنگ چريكي را كارشناسان ايران آزمايش كرده بودند و نبردهاي كلاسيك ناموفق بود و بعد هم استراتژي‌هاي مختلفي پي‌ريزي شد، يك عده مي‌گفتند اول بايد خرمشهر را آزاد كرد عده‌يي ديگر مي‌گفتند بايد به بغداد حمله كرد هركسي يك چيزي مي‌گفت و همه هم اين استراتژي‌ها را تست كرده بودند يعني استراتژي‌هاي شناخته‌شده‌يي كه كارشناسان نظامي و فرماندهان مي‌دانستند امتحان كردند ولي به نتيجه نرسيد و به همين دليل جنگ به بن‌بست رسيد.

اعتماد: قبل از انقلاب رژيم شاه هميشه امكان حمله را مي‌داد، طرح آماده‌يي براي مقابله داشتند؟

دکتر رضایی: ارتش شاه يك طرح رويايي داشت فرض را بر اين مي?گذاشتند كه قبل از اينكه از جانب عراق تهديد بشوند آنها حمله كنند و با يك خيز به بغداد برسند و با خيز بعدي كل عراق را بگيرند ولي در صحنه نبرد عملا معلوم شد اين حرف‌ها، حرف‌هاي رويايي و كتابي بوده و نتوانستند اقدام موثري در مقابل ارتش عراق انجام بدهند.

اعتماد: شما براي بن بستي كه اشاره كرديد راهكاري را ارايه داديد كه به اصطلاح بن بست شكني بشود؟

دکتر رضایی: من سال اول جنگ فرمانده سپاه نبودم. در حقيقت فرمان اداره جنگ به دست من نبود. توصيه‌هايي كه مي‌كردم به درد كسي مي‌خورد كه در واقع فرمان دستش باشد و آن را اجرايي كند آن زمان مطمئن بودم كه اين جنگ هاي كلاسيك به نتيجه نمي‌رسد جنگ هاي چريكي هم بيش از 20، 30 سال طول مي كشد و ما بايد با يك مدل و روشي به نبرد دست پيدا كنيم يعني نوعي از نبرد را برگزينيم كه نه جنگ طولاني بشود و نه شكست‌هاي پي در پي را متحمل بشويم لذا به عنوان يك سوال آن سال‌هاي اول جنگ ذهن من را به خودش كاملا مشغول كرده بود. مي‌ديدم كه بايد از جنگ چريكي پرهيز كنيم و جنگ هاي كلاسيك هم فايده‌يي نداشت. در حال آماده كردن ايده‌هاي خودم بودم كه امام من را فرمانده سپاه كرد. خوشبختانه ايده‌يي كه به دنبالش بودم در ذهنم شكل گرفته بود.

اعتماد: 27 سالتان بود؟

دکتر رضایی: بله من 27 سالم بود بعد كه فرمانده سپاه شديم نخستين عمليات كه عمليات ثامن‌الائمه بود به نوعي نخستين عمليات موفقيت‌آميز ايران بود كه بعد از 20 روز از فرماندهي من اتفاق افتاد.

اعتماد: در يك مقطعي از جنگ استراتژي؛ جنگ براي صلح؛ به؛ جنگ براي پيروزي؛ تغيير يافت، در چه مقطعي از جنگ اين اتفاق افتاد و علتش چه بود؟

دکتر رضایی: ما بعد از اينكه روي دور پيروزي افتاديم عمليات‌هاي پي در پي ما موفق مي‌شد يعني بعد از ثامن‌الائمه، طريق‌القدس بعد فتح‌المبين، بيت‌المقدس تا اينكه 95 درصد زمين‌ها را آزاد كرديم حدود هزار كيلومتر از سرزمين‌هاي ما دست عراق بود كه از مناطق مهم هم بود مثل چاه‌هاي نفت موسيان و نفت‌شهر كه دست عراق مانده بود. در اين مقطع بحث‌هايي شروع شد كه اگر جنگ ادامه داشته باشد ما كجا بمانيم يا اينكه وارد خاك عراق بشويم؟ با وجودي كه ما بخش‌هاي مهمي از خاك ايران را آزاد كرده بوديم ولي وقتي جنگ كشيده شد به داخل خاك عراق اينجا اختلاف نظر شد كه آيا ما يك عمليات انجام دهيم و با كمك ديپلماسي جنگ را تمام كنيم يا آنكه پيروزي به دست آوريم و اراده خود را به دشمن تحميل كنيم

اعتماد: با چه كساني اختلاف نظر داشتيد؟

دکتر رضایی: بيشتر با آقاي هاشمي، البته اختلاف نظرها تاثير در انجام عمليات نداشت. روي راهبرد جنگ اثر داشت. فرماندهان دستورات سياستمداران را عمل مي‌كردند چون مسووليت نهايي را حضرت امام به آنها مي‌داد. در بحث‌هاي كارشناسي صحبتي كه شد اين بود كه اگر بحث پيروزي هدفگذاري شود. جنگ زودتر تمام مي‌شود عراق و غرب هيچ‌وقت به دادن حقوق كامل ايران راضي نمي‌شوند لذا جنگ طولاني خواهد شد، نظر بر اين بود كه بر استراتژي پيروزي سرمايه‌گذاري شود. البته دوستان سياسي ما اميدوار بودند كه اگر يك عمليات انجام بدهيم دنيا تسليم مي‌شود.

اعتماد: نظر حضرت امام چه بود؟

دکتر رضایی: ايشان فراتر از حتي فرماندهان مي‌انديشيدند، برداشت ما اين بود كه ايشان معتقد بودند اگر وارد خاك عراق شديد ديگر نبايد جايي متوقف بشويم بايد تا يك نقطه‌يي رفت كه قاعدتا آن نقطه چيزي جز تسليم يا شكست كامل عراق نبود.

اعتماد: آقاي رضايي، جنگ ايران و عراق يكي از پرحرف و حديت‌ترين جنگ?ها بود كه هنوز هم ادامه دارد وقتي پاي صحبت شما مي‌نشينيم يك صحبتي مي‌شنويم، وقتي صحبت‌هاي آقاي هاشمي را مي‌شنويم يك جور ديگر. روايت‌هاي مختلفي هم مطرح مي‌شود و احساس مي‌شود روايت جنگ ابزاري شده براي تخطئه رقيب، شما اين صحبت را قبول داريد؟

دکتر رضایی: در جنگ اختلاف نظر تخصصي بود، اختلاف نظر سياسي كمتر بود چون برداشت‌ها و نظرات تخصصي مختلفي براي اداره جنگ وجود داشت. براي اينكه جنگ ابعاد مختلفي دارد و هركسي كه نظر مي‌دهد چون در يكي از ابعاد جنگ مسوول بوده در همان بعد نگاه مي‌كند مثلا يكي مسوول لجستيك بوده و قطعا براي اين نوع افراد سخت است كه مسائل عملياتي را هم بتوانند كاملا روايت كنند يك كسي در عمليات بيشتر نقش داشته، بيشتر از ديد عمليات به جنگ نگاه مي‌كند، يكي در ديپلماسي جنگ بيشتر مشاركت داشته بيشتر از اين نگاه از جنگ صحبت مي‌كند هر كسي وقتي در رابطه با جنگ نظر مي‌دهد بايد ديد چه نقشي داشته و به چه ابعادي از جنگ دسترسي داشته يا در چه ابعادي از جنگ نقش‌آفريني و تصميم‌گيري داشته است. در حقيقت فرماندهان عالي جنگ به نظر من دسترسي شان به اطلاعات جنگ از همه بيشتر بود. نمي‌خواهم بگويم حتما همه اظهارنظرهايشان درست است ولي دسترسي‌شان به اكثر اطلاعات نبرد، لجستيك، فشارهاي داخلي و خارجي زيادتر بود لذا اختلا‌ف‌نظر طبيعي است ولي از آنجايي كه محيط ايران محيط سياسي است هيچ مساله‌يي نيست كه سياسي نشود حتي برخي دين را هم كه امر مقدسي است سياسي مي‌كنند. يعني سياسي شدن موضوعات در ايران امر عادي شده است.

اعتماد: يعني اگر شما بخواهيد خاطراتتان را بنويسيد و ناگفته‌هاي جنگ را بگوييد با همين ديدي كه مطرح كرديد مي‌نويسيد يا حساسيت‌هاي فعلي را هم دخيل مي‌كنيد؟

دکتر رضایی: نه، اينكه من خاطراتم را هنوز منتشر نكردم به اين دليل بود كه نمي‌خواستم حقايق جنگ مورد استفاده اميال سياسي جناح‌ها شود مسائل فعلي و جاري كشور، از درگيري‌هاي روزمره جناح‌هاي سياسي متاثر هستند معلوم نيست اين درگيري‌ها با منافع ملي سازگاري داشته باشد. لذا بيان خاطرات و حقايق نبرد اگر سياسي شود خدمت به منافع ملي نيست. اگر يك ايراني در آينده بخواهد به گذشته مراجعه كند حتما جنگ ايران و عراق را به عنوان يك افتخار تاريخي از آن ياد مي‌كند حالا اگر مسائل سياسي را با واقعيات جنگ دخيل كنند خيلي از مسائل جنگ روشن نمي‌شود.

اعتماد: شما كتاب خاطرات سال 67 آقاي هاشمي رو خوانديد؟

دکتر رضایی: بله مطالعه كرده‌ام.

اعتماد: در اين كتاب حقايق مربوط به جنگ بازگو شده؟

دکتر رضایی: (با خنده) خب بعضي‌جاها ايشان از يادشان رفته كه جزييات را بگويند.

اعتماد: مصداقي‌تر صحبت ‌كنيد.

دکتر رضایی: آقاي هاشمي قبل از آمدن به كرمانشاه در خردادماه سال 1367 با امام ملاقات مهمي داشتند. ايشان كه خدمت امام مي‌روند، امام حرف هاي مهمي به آقاي هاشمي مي زنند ولي ايشان اين موارد را در خاطرات خود ذكر نمي‌كنند. احتمالا ايشان از يادشان رفته است. ولي عدم ذكر آنها برداشت از خاطرات ايشان را به انحراف مي‌كشاند.

اعتماد: احتمالا شما در خاطراتتان اين مباحث را مطرح مي‌كنيد؟

دکتر رضایی: حتما خواهم گفت و دقيق توضيح خواهم داد.

اعتماد: فكر مي‌كنيد چه زماني كتاب خاطرات شما منتشر شود؟

دکتر رضایی: قرار بود سال گذشته منتشرشود كه تاخير افتاد و امسال قطعا منتشر مي‌شود.

اعتماد: شخص شما به تنهايي اين خاطرات را منتشر مي‌كنيد يا افراد ديگر هم با شما هستند؟

دکتر رضایی: نه چون اين خاطرات خود من است و مربوط به سال‌هاي آخر جنگ مي‌شود در اين كتاب برخي اسناد و نامه‌هاي من به امام منتشر مي‌شود.

اعتماد: نامه‌ها هنوز منتشر نشده؟

دکتر رضایی: نه منتشر نشده است.

اعتماد: امكانش هست به يكي از اين نامه‌ها اشاره كنيد؟

دکتر رضایی: يكي هماني است كه مي‌گويند به امام نامه نوشت من هنوز نگفتم كه چه نامه‌يي نوشتم طرف‌هاي مقابل نمي گويند من چه چيزي و به چه كسي نوشته‌ام نامه‌يي بود كه يك ماه قبل از پذيرش قطعنامه 598 براي آقاي هاشمي نوشتم، آقاي هاشمي تعبيرش اين است كه من اين نامه را بردم به امام دادم اين نامه كي رفته پيش امام در حالي كه يك ماه قبل از پذيرش قطعنامه اين نامه نوشته شده بود و امام تا چند روز قبل از پذيرش قطعنامه به فكر ادامه نبرد بودند.

اعتماد: چه مطالبي در اين نامه است؟

دکتر رضایی: شرايط جنگ را توضيح داديم كه جنگ چه شرايطي دارد و اگر بخواهيم پيروز بشويم در حقيقت چه كار بايد كرد و اگر اين امكانات فراهم نشود مشكلات ما چه خواهد بود و نهايتا گفتم كه با شناختي كه از صدام داريم راهي غير از جنگيدن نداريم.

اعتماد: پس پيشنهادتان ادامه جنگ بود...

دکتر رضایی: پيشنهاد من شكست صدام و پيروزي نهايي در جنگ بود چون ديپلماسي جواب نمي‌داد. البته امام در پيامي كه پس از قطعنامه به فرماندهان صادر كردند كه البته در صحيفه نور اشاره شده است اينكه امام مي‌گويند شما از بهترين همراهان من بوديد اين جملات يك شأن نزولي دارد كه در اين كتاب توضيح مي‌دهم.

به هر حال درباره اين نامه مباحث مختلفي مطرح شده كه مثلا فرماندهان به امام نوشتند كه ما هيچ امكاناتي نداريم و امام ناچار شد كه قطعنامه را بپذيرد.

براي همين موضوعي كه شما اشاره كرديد ناچار شديم يك نامه‌يي كه سه سال قبل از اين نامه نوشته شده بود را منتشر كنيم كه آن نامه هم شبيه همين نامه است. خب، اگر بيان اين مطالب باعث تصميم‌گيري براي پايان جنگ شد چرا سه سال پيش آتش بس داده نشد لذا ما ناچار شديم آن نامه را هم منتشر كنيم. فكر مي‌كنم چهار يا پنج نامه مهم در كتاب منتشر بشود.

اعتماد: آقاي رضايي، شما در صحبت‌هايتان اشاراتي به اختلاف ‌نظرهايي كه با آقاي هاشمي داشتيد كرديد در چند سال اخير اصرار زيادي از شما ديده مي‌شود كه مي‌خواهيد بگوييد خط‌تان با آقاي هاشمي جداست حتي در يك برنامه زنده تلويزيون در حالي كه بحث آقاي هاشمي مطرح نبود شما اسم ايشان را آورديد، واقعا چه هدفي از اين كار خود داريد؟

دکتر رضایی: من هيچ اصراري ندارم. همه اختلاف نظرهاي ما را مي‌دانند البته اهل هياهو نيستم، اختلاف نظر من با آقاي هاشمي از زمان اداره جنگ شروع شد و دوره اول رياست‌جمهوري ايران اوج گرفت ولي هيچگاه اين اختلاف نظرها را علني نمي‌كردم مگر در موارد بسيار نادر. اما در نامه‌هايي به ايشان يا صحبت‌هاي حضوري نظرات خود را به ايشان مي‌گفتم و الان هم مي‌گويم. بيان علني اختلافات تاثيرگذاري‌هاي دوستانه را كاهش مي‌دهد.

اعتماد: پس مرد پشت پرده بايد شما را خطاب كرد؟

دکتر رضایی: نه هر مسوولي هميشه يك كاركرد پشت صحنه دارند و يك كاركرد روي صحنه. منتهي بعضي‌ها هميشه روي صحنه حركت مي‌كنند و بعضي‌ها هم ممكن است بيشتر پشت صحنه كار كنند پشت صحنه به معناي تاييد نيست نامه‌هايي كه من به مسوولان كشور نوشته‌ام اگر منتشر بشود بهتر مي‌توانند اختلاف نظرها را نشان دهد.

اعتماد: اين نامه هارا منتشر كرده ايد؟

دکتر رضایی: تا ضرورتي پيدا نكند و آن هم سال‌ها نگذشته باشد آنها را منتشر نمي‌كنم مثلا سال 72 خدمت رهبري گفتم كه شما دست آقاي هاشمي را بگيريد و از اين خطر بزرگ نجاتشان بدهيد. چون تكنوكرات‌هاي اطراف ايشان مسير نظام را از روحانيت جدا مي‌كنند. هيچ كسي فكر نمي‌كرد من چنين اعتقادي داشته باشم.

اعتماد: شخص آقاي هاشمي كه هميشه نسبت به خطر روحانيت ستيزي و جدايي روحانيت از نظام هشدار مي‌دهند، شما چگونه به اين نتيجه رسيديد و به رهبري اين مطالب را گفتيد؟

دکتر رضایی: حالا ما كه نمي‌خواهيم برگرديم به اين موضوع. مي‌خواهم بگويم كه شما ببينيد يك اعتقادي كه سال 72 داشتم چطور آن را حفظ كردم و در سطح جامعه بروز ندادم چون اهل هياهو نبودم وگرنه من اگر اعتقادات خود را بروز مي‌دادم جامعه متلاطم و دچار تنش مي‌شد و نمي‌خواستم اين اتفاق صورت بگيرد. من هميشه در حداقل ضرورت نسبت به اشخاص حرف مي‌زنم هميشه مسائل را در دل خودم نگه مي‌دارم چون نگرانم كه اين موضع‌گيري‌ها آسيب جدي به كشور وارد كند. يا نامه‌يي كه به آقاي احمدي‌نژاد نوشتم كه مضمونش اين بود كه جواب نقد اهانت نيست چون آقاي هاشمي چند سال پيش در رابطه با يارانه‌ها اظهارنظر كرده بودند و آقاي احمدي‌نژاد در زنجان گفت «شكم‌پاره‌هايي كه شكمشان پر شده اينها نبايد در رابطه با يارانه‌ها حرف بزنند» من نامه‌يي را براي ايشان نوشتم ولي نامه را منتشر نكردم. تا آنكه مجبور شدم در يك كتاب آن هم بنابر ضرورت آن را منتشر كنم در آن نامه به آقاي احمدي‌نژاد گفتم كه جواب نقد اهانت نيست و توضيح دادم كه ما بايد به دنبال جامعه اسلامي باشيم و در اين جامعه اسلامي اخلاق بسيار مهم است. بنابراين من تنها هميشه آن بخشي از عقايدم را نسبت به اشخاص بروز مي‌دهم كه يك ضرورت مهمي مطرح باشد.

اعتماد: مثلا شما در برنامه ديروز، امروز، فردا گفتيد برخي خواص همچون آقاي هاشمي نبايد در حوادث بعد از انتخابات سكوت مي‌كردند يعني به خاطر ضرورت بسيار مهمي كه حس كرديد اين حرف را زديد؟

دکتر رضایی: بله، من مطمئن بودم كه اگر نقش احمد آقا در حوادث بعد از انتخابات ايفا مي‌شد خيلي از مسائل پيش نمي‌آمد چون در تاريخ انقلاب، احمد آقا يك نقش بي‌بديل داشته است و جلوي بسياري از فتنه‌ها و بحران‌ها را گرفت مثلا در ماجراي قهر آقاي طالقاني اگر احمد آقا نمي‌رفت و ايشان را پيدا نمي‌كرد و پيش امام نمي‌برد و بعد آقاي طالقاني آن مصاحبه را نمي‌كرد بحران جدي در كشور درست مي‌شد در حوادث بعد از انتخابات هم اگر آقاي هاشمي همت مي‌كردند اين ماجراها تا اين اندازه طول نمي‌كشيد و يك ماهه جمع مي‌شد ولي اين افراد اكثرا سكوت كردند.

اعتماد: اين مسائل كه شما گفتيد ذهن‌ ما را به تحركات شما در حوادث بعد از انتخابات معطوف مي‌كند، شخص شما در همان ايام صحبت‌هايي را مطرح كرديد بدين مضمون كه «اي كاش من ميان شما مردم بودم و باتوم مي‌خوردم» ولي همين محسن رضايي بعد از حوادث 25 بهمن سال گذشته مصاحبه‌يي با واحد مركزي خبر مي‌كند و در اين مصاحبه مي‌گويد اگر آقايان موسوي و كروبي تا پايان امشب اعلام موضع نكنند مردم حق دارند بريزند خانه‌هايشان و آنها را دستگير كنند. افكار عمومي وقتي اين مواضع متنافض را از شما مي?بيند دچار سردرگمي مي‌شود...

دکتر رضایی: مواضعم متناقض نيست اصول واحدي بر تمام مواضع من حاكم است، هم نظام و هم مردم را قبول دارم و معيار تشخيص ما قانون است و عقلانيت در مواضع من بر احساسات غلبه دارد. فكر مي‌كنم طي 40 سال كار سياسي ثابت‌ترين مواضع را داشته‌ام در حالي كه بسياري از سياسيون چندين بار تغيير موضع فاحش داشته‌اند. مثلا شما حادثه 25 خرداد را با 25 بهمن يكي مي‌دانيد در حالي كه اين دو حادثه يكي نيستند اولي يك اعتراض مردمي بوده ولي دومي يك شورش بوده است. معلوم است كه من سران فتنه‌يي كه در شورش شركت مي‌كنند را آلت دست ديگران مي‌دانم. در حوادث 25 بهمن مردم از آن آقايان جدا شده بودند ولي آنها متوجه نشدند. البته در حوادث 25 خرداد هم به مردم و هم به نظام و امنيت ملي ما آسيب وارد شد ولي اشتباهات سياسي بيشتر دخالت داشت اما در حوادث 25 بهمن امريكا با يك جمع‌بندي از حوادث 25 خرداد يك طراحي جديد كرده بود كه عده‌يي در خيابان‌هاي تهران به دست پليس ايران كشته شوند و سپس به بهانه حقوق بشر در ايران دخالت كنند.

اعتماد: برخي معتقدند حوادث بعد از انتخابات ريشه در مناظره مشهور آقاي احمدي‌نژاد و موسوي داشت كه در اين مناظره تهمت‌هاي فراواني به شخصيت‌هاي سياسي از جانب آقاي احمدي‌نژاد زده شد. شما با اين نظر موافقيد؟

دکتر رضایی: رفتارهاي سران فتنه هم موثر بوده است رفتارهاي آقاي احمدي‌نژاد هم موثر بوده است، رفتارهاي خود آقاي ميرحسين كه ساعت 11شب گفتند من رييس‌جمهور هستم موثر بوده است.

اعتماد: آقاي رضايي برگرديم به بحث جنگ و مديريت اقتصادي جنگ، تحليل شما از اين نوع مديريت چيست و دولت وقت تا چه ميزان در مديريت اقتصادي جنگ موفق بوده است؟

دکتر رضایی: انتظاري كه ما از دولت داشتيم در جنگ تحقق پيدا نكرد ادامه جنگ نياز به توانايي‌هاي بيشتري داشت كه در اختيار دولت بود. توانايي نيروهاي مسلح ما براي آزادسازي سرزمين‌هايمان كافي بود اما براي پايان دادن به جنگ كافي نبود ما براي اينكه حقوق سياسي‌مان را بگيريم نياز داشتيم كه توانايي‌هاي بيشتري را وارد صحنه جنگ كنيم اين توانايي‌ها ديگر فراتر از سپاه و ارتش بود بايد كشور وارد جنگ مي‌شد كه اين كار صورت نگرفت يعني دولت آن توانايي‌ها را وارد نكرد. دولت مي‌گفت از ما نمي‌خواهند آقاي هاشمي مي‌گفت ما از دولت مي‌خواستيم.

اعتماد: يعني عمدي در كار بود يا دولت نتوانست اين كار را انجام بدهد؟

دکتر رضایی: نمي‌توانم صراحتا بگويم عمدي در كار بوده ولي بسياري از اعضاي دولت از جمله آقاي بهزاد نبوي بودند كه مخالف پشتيباني بيشتر از جنگ بودند و برخي هم فكر مي‌كردند خود دولت بايد مسووليت جنگ را بر عهده بگيرد. اينكه در آخر جنگ دولت را رييس ستاد كل كردند به اين دليل بود كه احتمالا دنبال اين بودند يك مسووليتي در جنگ به آنها بدهند.

اعتماد: بودجه جنگ را چه ارگاني تامين مي‌كرد؟

دکتر رضایی: دولت و مجلس تامين مي‌كردند. هيچگاه خواسته‌هايي كه از نظر بودجه داشتيم تامين نشد. هميشه درصد كمي از اين بودجه را تامين مي‌كردند، در حقيقت دولت و مجلس اين كار را انجام مي‌دادند و با محوريت آقاي هاشمي اين كار صورت مي‌گرفت. يك مساله هم كه در بحث مديريت اقتصادي جنگ مطرح است اين است كه جنگ فرصت خوبي بود كه ما اقتصادمان را بسازيم و به سمت توليد پيش برويم و يك تحول صنعتي ايجاد كنيم كمااينكه پيشرفت‌هاي مهم آلمان در دو جنگ اول و دوم صورت گرفت يعني تمام صنايع آلمان متحول شد. همين كار هم در ژاپن اتفاق افتاد. بزرگ‌ترين انتقاد از دولتمردان ايران اين نيست كه چرا از جنگ حمايت نكردند، اين انتقاد دوم ما است انتقاد اول اينكه چرا اصلا اقتصاد كشور را در جنگ نساختند، اصلا چرا اقتصاد ايران را متحول نكردند و از آن انگيزه ملي كه به وجود آمده بود چرا استفاده نكردند و صنعت را متحول نكردند. «انگيزه» عامل بسيار مهمي در تحول اقتصادي است و چه انگيزه مهم‌تر از اينكه پنج استان كشور اشغال شده و همه مردم حاضر بودند هر نوع فداكاري كنند. بسياري از زنان كشور النگوهايشان را درمي‌آوردند و كمك جنگ مي‌كردند، نمي‌توانستند براي خود و توليد بيشتر كار كنند؟ منتها طرح و برنامه‌يي نبود كه بيشتر كار كنند. طرح و برنامه نبود كه در صنايع كشور تانك بسازيم يا مهمات بسازيم. تانك‌سازي آلمان و ژاپن پس از جنگ تبديل به توليد بنز و تويوتا شده بود.

ادامه دارد...


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.14 seconds.